loading...
شمعی در باد
نسیم بازدید : 46 دوشنبه 30 شهریور 1394 نظرات (0)

زن بودن کار مشکلی است

مجبوری مانند یک بانو رفتار کنی

همانند یک مرد کار کنی

شبیه یک دختر جوان به نظر برسی

و مثل یک خانم مسن فکر کنی!

نسیم بازدید : 42 یکشنبه 29 شهریور 1394 نظرات (0)

 

می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد. شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی.
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
- با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
- پس خودت برو و شراب خریداری کن.
- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.

مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.
تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند. آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.

هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید. در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: "ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است." آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد. مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!" سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد. زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند. در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد: "ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید، این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند."
رقیب مولوی فریاد زد: "این سرکه نیست بلکه شراب است."
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت، دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.

آنگاه مولوی از شمس پرسید: برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت:
برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست، تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند. این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.

نسیم بازدید : 51 جمعه 27 شهریور 1394 نظرات (22)

وقتي.....

وقتی که به دخترم گفتم که باید به برادرش احترام بگذارد اما به پسرم نگفتم که به همان اندازه به خواهرش احترام بگذارد، باز هم برتر بودن مردانه ی پسرم را به او یادآوری کردم ...
وقتی که حجاب را به دخترم آموختم اما عفاف را به پسرم نیاموختم، به پسرم یاد دادم که نجابت فقط مخصوص زن است ...
وقتی که دخترم را برای یک ساعت دیر آمدن به خانه بازخواست کردم اما به پسرم اجازه دادم که آخر شب به خانه برگردد، به پسرم آموختم که برخلاف خواهرش می‌تواند خطا کند ...
وقتی که عشق ورزیدن را در دخترم گناه کبیره دانستم اما از رابطه داشتن پسرم با دختری نامحرم ذوق زده شدم که پسرم بزرگ شده، در واقع هوسباز بودن را به پسرم آموختم ...
وقتی که از کودکی به دخترم یاد دادم که زن باشد، کدبانو و صبور و فداکار باشد ... اما به پسرم فقط یاد دادم که قدرتمند باشد، در واقع نام خانواده را به پسرم آموختم نه مسئولیت خانواده را ...
وقتی ...
آری، من هم مقصرم که وظیفه ی مادری خود را در حق خودم و زنان جامعه ام به درستی انجام ندادم ...
من هم مقصرم که به جای اصلاح خودم فقط به جامعه ام انتقاد کردم ...

نسیم بازدید : 29 دوشنبه 02 شهریور 1394 نظرات (7)

خودت باش ...
نه تندیسی که دیگران میخواهند
وقتی روحت را قالب فکر دیگران می کنی
زیبا می شوی به چشمشان
اماقبول کن که تمام مجسمه ها شکستنی هستند ،در کمال زیبایی ...

نسیم بازدید : 28 شنبه 24 مرداد 1394 نظرات (1)

شازده كوچولو پرسيد:


با غم از دست دادنش چطور كنار بيام؟


روباه جواب داد:


اول مطمئن شو كه بدست آورده بوديش


بعد غمگين شو...!!!

بخش عمده ى زندگى ما در تَوَهم ميگذرد


توَهم مالكـ بودن...!!!


"آنتوان دوسنت اگزوپری"

 

نسیم بازدید : 29 پنجشنبه 22 مرداد 1394 نظرات (1)

 
وقتی برای دیگران لقمه بزرگتر از دهانشان باشی
آنها چاره ای ندارند جز آنکه" خردت " کنند
تا برایشان اندازه شوی
پس مراقب معاشرت هایت باش....
ساعت زندگیت را
به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکن
یا خواب میمانی
یا از زندگی عقب......
نسیم بازدید : 32 جمعه 16 مرداد 1394 نظرات (0)

حبیب آقا، نه کافه رفته است، نه کتاب خوانده است و نه سیگار برگ برلب گذاشته و کلاه کج بر سر.
نه با فیلم تایتانیک گریه کرده است و نه ولنتاین میداند چیست.
اما صدیقه خانم که مریض شد، شبها کار میکرد و صبحها به کار خانه میرسید.
در چشمانش خستگی فریاد میزد، خواب یک آرزو بود.
اما جلوی بچه ها و صدیقه خانوم ذره ای ضعف بروز نمیداد. حبیب آقا عشق را معنا میکرد، نمایش نمیداد.

نسیم بازدید : 39 جمعه 16 مرداد 1394 نظرات (0)

متاهل ها میخواهند طلاق بگیرند
مجردها دوست دارند ازدواج کنند
کودکان میخواهند زود بزرگ شوند
بزرگتر ها دوست دارند به دوران کودکی برگردند
شاغلان از شغلشان مینالند
بیکارها دنبال شغلند
فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند
ثروتمندان از دغدغه مینالند
افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند
مردم عادی میخواهند مشهور شند
سیاه پوستان دوست دارند سفید پs وست شوند
سفید پوستان خود را برنزه میکنند
هیچ کس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است :
"قدر داشته هایت را بدان و از آنها لذت ببر"

نسیم بازدید : 35 جمعه 16 مرداد 1394 نظرات (2)

در خانه ای که آدم ها یکدیگر را دوست ندارند
بچه ها نمی توانند بـــــزرگ شوند !
شایـد قـد بکشند ،
اما بال و پـر نخواهند گرفت !
ﻣﻴﺪﻭﻧید ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟
ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ و چهار ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ و ﻛﻠﻰ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
خونه يعنى احترام و درک متقابل
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ
خونه يعنى آرامش و امنيت
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ
خونه يعنى فضايى خالى از خشم
خالى از دود
خالى از قرص خواب و استرس
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪ بزنى و لبخند ببينى
ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ؛
ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎﺵ ﺯﻳﺎﺩﻩ
ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺧﻮﻧﻪ ای ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﻴﻜﻨﻢ...

نسیم بازدید : 37 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

 
مردم گفته هایت را فراموش خواهند کرد، مردم اعمالت را فراموش خواهند کرد
اما هرگز احساسی را که به واسطه تو به آن دست یافته‌اند، از یاد نخواهند برد ، خوب یا بد …
نسیم بازدید : 22 جمعه 09 مرداد 1394 نظرات (0)

 
از ماست که بر ماست

درخت جوانی نزد درخت پیری رفت و گفت: «خبر داری که چیزی آمده که ما را می‌بُرد و از پایمان می‌اندازد؟»
درخت پیر گفت: «برو ببین از ما هم چیزی همراه او هست؟»
درخت جوان رفت و دید سری از آهن و دسته‌ای از چوب دارد. پس نزد درخت پیر برگشت و گفت: «سرش آهن و تنه‌اش چوب است.»
درخت پیر آهی کشید و گفت: «از ماست که بر ماست.»
نسیم بازدید : 27 سه شنبه 06 مرداد 1394 نظرات (0)

کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف میان گرفتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را
اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت اطمینان خاطر و هدیه ها معنی عهد و پیمان نمیدهد
کم کم یاد خواهی گرفت که نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد افتاب بگیری
باید باغ خودت را پرورش دهی تا منتظر کسی باشی تا برایت گل بیورد
میتوانی یاد بگیری که میتوانی تحمل کنی که محکم باشی
پای هر خداحافـــــــــــــــــــــــــــظی یاد میگییری که خیلی می ارزی!!!!..

نسیم بازدید : 21 دوشنبه 05 مرداد 1394 نظرات (0)

 


           

 

 

برای زندگی فکر کنید غصه نخورید
روزی که به محتاجی کمک نکرده ایم بی تردید روزی از دست رفته است
خداوند نظر به قلب ها و نیات شما میکند نه به صورت های شما
از بغض و کینه در دلهایتان بپرهیزید
کسانی که در انتظار زمان نشسته اند زمان را از دست میدهند
عشق اجازه نمیدهد هیچ عیبی را ببینیم
3چیز پایدار نمیماند ،مال بی تجارت،علم بی بحث و ملک بی سیاست
هر چیزی بنا به دلایلی رخ میدهد چیزی به اسم اتفاق و شانس وجود ندارد
علاقه به دنیا غم و اندوه را زیاد و شکم پرستی دل را سخت می کند
هر گاه تسلط یافتی با مدارا عمل کن
مصیبت یکی است بیتابی آن را دو چندان میکند.
چه بسا ملامت شده ای که گناه ندارد
غصه میخورم که کفش ندارم یکی را دیدم که پا نداشت
مهم نیست که از کجا شروع میکنی ، مهم این است که تا کجا پیش بروی
عشق تنها مرضی است که بیمار از بودن آن لذت می برد
عشق یعنی مستی و دیوانگی-عشق یعنی با جهان بیگانگی
با داشتن اراده قوی مالک همه چیز هستید
انسان آفریننده سرنوشت خویش است
خدمت به خلق وظیفه نیست بلکه وظیفه است
حسود را با نیکی به او تنبیه کنید
کسی که گمانش بد باشد باطنش بد میشود
آنچه بیش از هر چیز با موفقیت و خوشبختی همسویی دارد خوش بینی است
به جای اینکه تاریکی را نفرین کنی شمعی روشن کن
هر گاه بتوانیم بعد از هر شکست لبخند بزنیم شجاع خواهیم بود.
استعداد بزرگ بدون اراده بزرگ وجود ندارد.
بی مصرفترین روزها روزی است که در آن نخندیده باشید
شادمانی وظیفه ماست.
پر حرفی و پر گویی مجال تفکر را از انسان میگیرد
هر گاه دیدید کسی به موفقیتی رسیده است که شما نرسیدهاید بدانید او کارهایی کرده است که شما نکرده اید
شاد و خندان باشید و از بی حوصلگی و گوشه گیری بپرهیزید
کسی را که به تو نیازمند نیست اما دوستت دارد از دست مده
ما نهایت تلاش را میکنیم تا حقیقت را نادیده بگیریم ولی حقیقت می ماند
زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست
بسیاری از سخنها از تیر نافذترند
آن قدر شکست بخور تا راه شکست دادن را بیاموزی
با تمام قدرت با افکار منفی مقابله کن
بدترین مردم کسی است که مردم از ترس او از او دوری کنند
برای اندرز خوب قیمتی نیست
پرواز را به خاطر بسپارید ، پرنده مردنیست
قلب انسان حرم خداست غیر خدا را در آن جای ندهید
یگانه راه دوست یابی آن است که در اظهار دوستی پیش قدم شوی
وقتی که تو نیستی رودخانه ای از غم و اندوه در رگ های من جاری است
لبخند زیبا ترین و ارزان ترین آرایش چهره است
در زندگی امید را از کسی سلب نکن شاید تنها چیزی باشد که دارد
شیطان شما را از فقر میترساند و به کار زشت وا میدارد
کسی آمدن عشق را نمی بیند اما از رفتنش همه خبردار می شوند
نسیم بازدید : 48 یکشنبه 04 مرداد 1394 نظرات (1)

🌻ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ...

🌻ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
ﺑﺎﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻦ فقط به او گوش کن...

🌻ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
خودت را با کسی مقایسه نکن...

🌻آرامش میخواهی؟
شکرگزار باش...

🌻ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍهی؟
کمک کن ؛ تو توانایی !
شاید همه توانایی روحی و جسمی برای یاری کردن ندارند...

🌻ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍهی؟
با همه بی هیچ چشم داشتی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺵ...

🌻ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﮐﻦ ، هدف داشته باش...

🌻ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
ﺳﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﺪ .

🌻آراﻣش ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ؟
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ وابسته نباش . ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ.

امیدوارم آرامش ، همنشین همیشگی شما باشد...

 
 
  
نسیم بازدید : 21 یکشنبه 04 مرداد 1394 نظرات (1)

وقتی دشمنت از تو بدگویی می کند.

و دوستت خبرش را به تو می رساند

بدان که دشمن و دوستت

برای آسیب رساندن به تو همدست شده اند.

نسیم بازدید : 42 شنبه 03 مرداد 1394 نظرات (1)

آپلود عکس
ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ﻛﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﻜﻨﻴﻢ ;

ﻫﺮﮐﯽ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﻪ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻫﺮﮐﯽ ﺭﯾﺶ ﺩﺍﺭﻩ نمازمیخونه ﻣﻮﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻫﺮﮐﯽ , ﭼﺎﺩﺭمقنعه ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ “, ﻣﺮﯾﻢ ﻣﻘﺪﺱ “” ﻧﯿﺴﺖ !

ﻫﺮﮐﯽ ﺧﻮﺵ ﺯﺑﺎﻧﻪ ﭼﺎﭘﻠﻮﺱ ﻧﯿﺴﺖ!

ﻫﺮﮐﯽ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ یا میخندونه ﺑﯽ ﻏﻢ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻫﺮﮐﯽ ﺍﺭﺍﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻫﺮﮐﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺎﺭﻣﯿﮑﻨﻪ ﺣﻤﺎﻝ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻫﺮﮐﯽ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻓﻘﯿﺮ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻫﺮﮐﯽ ﺁﺩﻣﻪ , ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ!

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﻪ, ﻣﻌﺘﺎﺩ ﻧﯿﺴﺖ

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻠﻮﻧﺪ ﻣﯿﮑﻨﻪ, ﺧﺮﺍﺏ ﻧﯿﺴﺖ

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻨﺰ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﻪ, ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﻧﯿﺴﺖ

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﯿﺨﻮﻧﻪ, ﺧِﻨﮓ ﻧﯿﺴﺖ

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ, ﻻﻝ ﻧﯿﺴﺖ

ﻫﺮﮐﺴﯽ ﮐﻪ درخواست دوستی میده که مخاطب ﻧﯿﺴت

هر کسی که شعر مینویسه شاعر نیست

هر کسی که نمیناله بی درد نیست.

نسیم بازدید : 30 جمعه 02 مرداد 1394 نظرات (1)

پسرم!

مرد بودن را در صدای کلفتت نبین! در داشتن سبیل پرپشتت نبین!

مردبودن رادرجایی جستجوکن که دختری درکنارت حس آرامش وامنیت کند! 

از وجودت نترسد!

مرد بودن به قد و قواره و هیکلت نیست!

به داشتن نداشته هایی است که یک زن آن را در وجود تو بیابد!

نرسد روزی که لعنت و آه کسی پشت سر من باشد برای به دنیا آوردنت!

بدان و آگاه باش که آنروز تو مادرت را کشته ای!

پسرم مرد باش

پسر ِخوبم

میدونم که تو هم یه روزی عاشق میشی.

میای وای میستی جلوی من و بابات و از دخترکی میگی که دوسش داری...

این لحظه اصلا عجیب نیست و تو ناگزیری از عشق ..

پســ ـرم...
مامانت برای تو حرف هایی داره ...

حرف هایی که به درد روزهای عاشقیت میخوره...

زن ها به طرز عجیبی محتاج لحظه هایی هستن که نازشون خریدار داره...

میدونی؟

این ویژگی زنه، گاهی غصه ها مجبورش میکنن به گریه...!

گاهی فقط باید بشنویش.بذاری توی بغلت گریه کنه و بعد فقط دستش را بگیری

و ببریش بیرون یه هدیه ی کوچولو براش بگیری و بگی که چقدرخوشگله..

ازش تعریف کنی و باهاش حرف بزنی ...

یاد بگیر که با مردونگیت غصه هاشو آب کن نه که از غصه آبش کنی......

بهت قول میدم درست اون لحظه ای که داری فکر میکنی این صدا کردنا ...فایده ای نداره و

نمیخواد حرف بزنه و میخواد تنها باشه. برمیگرده طرفت و توی آغوشت خودشو رها میکنه و...

زن ها هیچ وقت این لحظه ها که پاش وایسادی رو فراموش نمیکنن و همه انرژی که براش
گذاشتی رو بهت برمیگردونن

نسیم بازدید : 28 پنجشنبه 01 مرداد 1394 نظرات (0)

خواستن ،هميشه توانستن نيست گاهي فقط،
داغ بزرگي است
كه تا ابد بر دلت مي ماند

 

نسیم بازدید : 37 چهارشنبه 31 تیر 1394 نظرات (2)

 

 

یک دقیقه سکوت ،
بخاطر خجالت کشیدن مردی که درآمدش کفاف زندگیشو نمی دادچه برسد به خرید عید و پای رفتن به خونه رو نداشت..

یکدقیقه سکوت
بخاطر شرمندگی مردی که لباس چروکیده دست دوم رو بنام جنس خارجی تن بچش کرد برویش خندید و در خفا اشک ریخت...

یکدقیقه سکوت
بخاطر زنی بی سرپرست که نخواست شرافت و ناموسش لکه دار شود غرورش را زیر پا گذاشت و خونه تکونی دیگران رو انجام داد و خانم خونه اربابی کرد براش ...

یکدقیقه سکوت
بخاطر تبسم مصنوعی بر کنج لب زنی که چرخ کرده سنگدونی مرغ رو بجای گوشت چرخ کرده بخورد بچه ی در آرزوی کبابش داد ...

یکدقیقه سکوت
بخاطر مستاجری که سر درد رو بهونه کرد و دستمال بر سر بست و پتو بر سر کشید و گریه کرد برای عید که صاحبخونه در قبال اجاره های عقب افتاده جوابش کرده بود

یکدقیقه سکوت
بخاطر بچه ای که خجالت کشید و تو کوچه نیومد و با حسرت از لای در همبازیهای لباس نو بر تن رو دید زد..

نسیم بازدید : 29 یکشنبه 28 تیر 1394 نظرات (1)

پَــت و مــَت احمق نبودن ؛

فقط یاد گرفته بودن برای رسیدن به هدفشون باید تلاش کنند،
 
و مهم نبود چقدر اشتباه کنن ؛

مهم این بود که در آخر به خواستــشون میرسیدن..

 

    
 
         

 

 

 

نسیم بازدید : 24 جمعه 26 تیر 1394 نظرات (1)

پژوهشگران آمریکایی به این نتیجه رسیده اند که نگاه کردن بیش از سه دقیقه به آینه به از دست رفتن انرژی و در نتیجه خستگی و در برخی موارد نیز به از دست دادن حافظه و پیری زود رس منجر می‌شود.

دانشمندان معتقدند با خيره شدن زياد به آينه ميدان انرژی پيرامون انسان شروع به ضعيف شدن می کند به گونه ای که بدن مقاومت خود را در برابر تاثيرات محطيی پيرامون خود از دست می دهد و آينه به جذب کننده انرژی تبديل می شود.

اين پژوهشگران بر اين باورند که شعور باطنی، آينه را مانند لوح های فشرده ای می داند که اطلاعاتی که فرد در برابر آينه بازگو می کند را حفظ و بيان کرده و بدين ترتيب مزاج افراد را نيز حفظ می کند و همين نکته آن را به منبع انرژی فراوانی تبديل کرده است.

آنان در عين حال خاطرنشان می کنند که آينه ممکن است دارای تاثيرات مثبتی نيز برانسان باشد زيرا زمانی که انسان با لبخند در آينه به خود نگاه می کند به انرژی مثبتی دست می يابد و اين انرژی از آينه به صاحب تصوير انعکاس می يابد و ذهن وی برای موفقيت و خوش شانسی برنامه ريزی می کند.

نسیم بازدید : 31 پنجشنبه 25 تیر 1394 نظرات (0)

 
تغییر دهندگان اثر گذار در جهان 
کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند. 
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 188
  • کل نظرات : 312
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 48
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 55
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 61
  • بازدید ماه : 61
  • بازدید سال : 1,615
  • بازدید کلی : 11,629